داستان شوخی در دوستی

داستان شوخی در دوستی

داستان شوخی در دوستی

 

ابومحمد مُصلِح‌الدین بن عَبدُالله نامور به سعدی شیرازی و مشرف الدین

(۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری، برابر با: ۵۶۸ یا ۵۸۸ – ۶۷۱ هجری شمسی)

شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانیاست. آوازهٔ او بیشتر به خاطر نظم و

نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. جایگاهش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که

به وی لقب استاد سخن و شیخ اجل داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان

در نثر وبوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات و دیوان اشعار اوست که به این سه اثر کلیات سعدی می‌گویند.
داستان شوخی در دوستی
گویند خواجه‌ای را بنده‌ای نادرالحسن بود و با وی به سبیل مودت و دیانت

نظری داشت با یکی از دوستان. گفت دریغ این بنده با حسن و شمایلی که

دارد اگر زبان درازی و بی ادبی نکردی. گفت ای برادر چو اقرار دوستی کردی،

توقع خدمت مدار که چون عاشق و معشوقی در میان آمد مالک و مملوک برخاست.

خواجه با بنده پرى رخسار                 چون درآمد به بازى و خنده
        نه عجب کو چو خواجه حکم کند         وین کشد بار ناز چون بنده

داستان شوخی در دوستی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *