شعرهای کوتاه مجری گری|webgoogle

قاصد ز برم رفت که آرد خبر از یار

باز آمد و اکنون خبر از خویش ندارد

=

آبان هوایش غرق دلتنگیست

عطرِ تو را در مشتِ خود دارد

فهمیده خیلی دوستت دارم

هِی پشت هم با عشق میبارد

=

شعر عاشقانه کوتاه از شهریار

نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار

با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان

=

شعر عاشقانه از سعدی

از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست

پیغام آشنا نفس روح پرورست

هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای

من در میان جمع و دلم جای دیگرست

شب‌های بی توام شب گورست در خیال

ور بی تو بامداد کنم روز محشرست

زنهار از این امید درازت که در دلست

هیهات از این خیال محالت که در سرست

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *